1- خبر دادن از غیبت
از جمله اقدامات مهم امام حسن عسگری علیه السلام ، در زمینه سازی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، طرح پیشاپیش مسألة غیبت بود. ایشان در موارد متعددی، غیبت فرزندشان را ـ که جانشین پس از خودشان محسوب میشد ـ خبر دادند و اینگونه مردم و جامعه را برای پذیرش غیبت آماده کردند.
موسوی بغدادی نقل میکند:
از امام حسن عسگری علیه السلام ، شنیدم که میفرمود:
«گویا شما را میبینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف میکنید. آگاه باشید که هر کس به ائمة بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک میکنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید».
علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است:
من نزد امام عسگری علیه السلام بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمیماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند.
ایشان فرمود:
«این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است».
امام عسگری علیه السلام ، برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی علیه السلام ، مورد توجه بود، به کار گرفت.
از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون میرفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات میداد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها میرفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمیشد و از پشت پرده، با آنان سخن میگفت.
این عمل حضرت عسگری و پدر بزرگوارش، مقدمهای برای غیبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بود تا شیعیان با آن مأنوس شده و منکر غیبت نشوند؛
چرا که اگر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، به صورت ناگهانی رخ میداد، وضعیت بسیار سخت و غیر قابل تحمّلی برای شیعیان به وجود میآمد و چه بسا درک غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، برای یاران و اصحاب خاص حضرت هم مشکل میشد؛ تا چه رسد به مردم عادی که مدتهای زیادی با امام و حجت خدا به طور مستقیم ارتباط برقرار میکردند. در آن شرایط، حتی ممکن بود در اصل وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، نیز شبهه ایجاد شود.
3- تقویت سازمان وکالت
اقدام دیگر امام حسن عسگری علیه السلام ، برای زمینه سازی غیبت، ایجاد سازمان وکالت و تقویت آن بود.
این نهاد در عصر امام صادق علیه السلام ، تشکیل شد با فعالیتهای مختلف و با نظارت امامان معصوم علیهم السلام ، کار خود را آغاز کرد و به تدریج تا زمان امام حسن عسگری علیه السلام ، شکل منسجم نظام مندی به خود گرفت.
در مورد دلایل تشکیل سازمان وکالت، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1ـ لزوم ارتباط بین رهبری و پیروان
در هر نظام دینی، سیاسی یا اجتماعی، ارتباط بین رهبر و اعظای آن نظام، اجتناب ناپذیر است؛ بنابر این میبایست کسی یا کسانی از سوی امامان شیعه، تعیین میشدند تا به عنوان وکلای آنها، با شیعیان ارتباط برقرار میکردند. این مسأله زمانی روشنتر میشود که به گستردگی عالم اسلامی در آن عصر و پراکندگی شیعیان در نقاط مختلف، اعم از عراق، حجاز، ایران، یمن، مصر و مغرب توجه کنیم. از آنجایی که همه شیعیان، توانایی مسافرت به مدینه و سایر شهرهای اقامتی امامان را نداشتند، پس لازم بود کسانی به عنوان نمایندگان و افراد مورد اعتماد امام، شناخته شوند.
2ـ خفقان حکومت عباسی و لزوم حفظ شیعیان و مکتب توسط امام
هر چند وجود خفقان را نمیتوان علت اصلی تشکیل نهاد وکالت دانست، ولی به طور قطع، این مسأله، علت تشدید فعالیت این نهاد و گسترش و توسعه آن بوده است.
الف. علل تشکیل سازمان وکالت
3ـ آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت
بدون تردید، یکی از وجوه روی آوری ائمه علیهم السلام ، به تشکیل این نهاد، آماده سازی شیعیان برای پذیرش وضعیت جدید در عصر غیبت بود؛
با توجه به همین حقیقت بود که هرچه شیعه به عصر غیبت نزدیکتر میشد، راه ارتباط مستقیم او با امام نیز محدودتر میگشت و در مقابل، نهاد وکالت نیز تقویت میشد؛ تا حدی که در زمان امامین عسگریین (علیهما السلام) غالب ارتباطات شیعه با این دو امام بزرگوار، از راه مکاتبه و یا وکلا و نمایندگان، صورت میگرفت.
از این رو، میتوان گفت که حداقل در عصر دو امام هادی و عسگری(علیهما السلام)، تقویت نهاد وکالت به خاطر تمهید و زمینه چینی برای ورود شیعه به عصر غیبت بوده است
ب. وظایف و شئون نهاد وکالت
1ـ دریافت وجوه شرعی
از آغاز تأسیس این نهاد، وکلا موظف به جمع آوری و توزیع وجوهات شرعی بودند. به عنوان نمونه از «معلی بن خنیس» به عنوان وکیل و قیّم مالی امام صادق علیه السلام ، در مدینه یاد شده است که فعالیت او در جهت جمع آوری وجوهات از شیعیان، سبب سوء ظن عباسیان و سرانجام، شهادت وی شد.
2ـ رسیدگی به اوقاف
برای مثال، حسن محمد قطاة صیدلانی، در رسیدگی به امور وقفی در «واسط» وکالت داشت
ب. وظایف و شئون نهاد وکالت
1ـ دریافت وجوه شرعی
از آغاز تأسیس این نهاد، وکلا موظف به جمع آوری و توزیع وجوهات شرعی بودند. به عنوان نمونه از «معلی بن خنیس» به عنوان وکیل و قیّم مالی امام صادق علیه السلام ، در مدینه یاد شده است که فعالیت او در جهت جمع آوری وجوهات از شیعیان، سبب سوء ظن عباسیان و سرانجام، شهادت وی شد.
2ـ رسیدگی به اوقاف
برای مثال، حسن محمد قطاة صیدلانی، در رسیدگی به امور وقفی در «واسط» وکالت داشت
![](http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29756858061821819628.gif)
3ـ راهنمایی و ارشاد شیعیان و مناظره با مخالفان
یکی از شئون مهم این نهاد، راهنمایی و ارشاد شیعیان به وظایف و اصول صحیح مکتب بوده است. تردیدی نیست که وقتی کسی به عنوان وکیل یک امام معصوم به اهالی یک شهر یا منطقه معرفی میشود، میبایست از نظر شناخت و آگاهی، برتر از سایر افراد باشد و از این جهت، وکلا، غالباً توسط شیعیان مورد سؤال واقع میشدند.
4ـ نقش سیاسی نهاد وکالت
اهتمام حاکمیت عباسی در عصر غیبت برای شناختن اعضای نهاد وکالت، نشان از وجود نقش سیاسی این نهاد دارد.
![](http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29756858061821819628.gif)
5 ـ نقش ارتباطی نهاد وکالت با مردم
وکلا ـ به عنوان رابطین امام در شهرهای مختلف ـ به پرسشهای شرعی، کلامی و اعتقادی مردم پاسخ میدادند مکاتبات و نامهها را به محضر امام میرساندند و پاسخهای شفاهی را دریافت میکردند.
با توجه به چنین ضرورت و کارکردی بود که امام حسن عسگری علیه السلام ، نمایندگان مورد اعتمادی را منصوب مینمود تا برای حل مشکلات دینی و دنیوی شیعیان، رابطه میان آن حضرت و آنان باشند و شیعیان با موضوع مراجعه به نمایندگان، مأنوس شوند.
این مطلب از نامهای که آن حضرت به «احمد بن اسحاق اشعری» نوشت و در آن، نمایندة مورد اعتماد و امین خود، «عثمان بن سعید عمری» را مورد تأیید و حمایت قرار داد، بر میآید؛ امام عسگری علیه السلام ، در آن نامه فرمود:
« ابوعمر، ثقه، امین و مورد اعتماد امام قبلی بوده و در زندگی و پس از مرگ من نیز مورد اعتماد من است، سخنش را بشنو و از او اطاعت کن؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است».
با وجود این، امام عسگری علیه السلام ، کارهای انجام شده توسط وکلا را زیر نظر داشتند و به هیچ عنوان از اعمال آنها غافل نبودند و بدین سان، فرهنگ باور به امام غایب و رجوع به نائبان را در میان شعیه، نهادینه فرمودند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط:
برچسبها: